به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


بنام خدا


 

22 شهريورماه برابر با روز ماراتن

 

 ●

دروغ ماراتن را پاک کنيم

 



 گروه تاريخ :

 از «ماراتن» تا «آتن» برای رساندن خبر پیروزی، یک‌نفس، آنچنان دوید که پس از رساندن خبر از خستگی مرد.
آن‌گونه که «هرودوت»، تاریخ‌نگار یونانی نوشته است، پارسیان از یونانیان در نبرد ماراتن در سال 490 پیش از میلاد شکست سختی خوردند. برای رساندن خبر شکست ایرانیان از یونانیان، یک سرباز، پیاده از دشت ماراتن تا آتن را دوید تا پیک این پیروزی باشد اما شادی‌اش چندان نپایید و از خستگی مرد. شاید این سرباز، اگر فراموش نمی‌کرد که می‌شود اسبی اختیار کرد و تا آتن رفت، این اندازه زود نمی‌مرد، البته اگر اسبی برای این سپاه به اصطلاح پیروز مانده باشد.
به هرروی رخدادنگاران باخترزمینی(:غربی) نبرد ماراتن را نخستین نبرد سرنوشت‌ساز تاریخ بشر نامیده‌اند و آن‌را پیروزی «دموکراسی غربی» بر «استبداد شرقی» می‌خوانند.

 

بی‌گمان نبرد ماراتن را باید از روی ساخته و پرداخته‌های هرودوت یونانی جست‌و‌جو کرد اما در این میان، اندکی اندیشه نیز نیاز است.
چنین آمده که در این نبرد، 200 هزار سرباز مسلح ایرانی به‌همراه 600 کشتی جنگی در برابر 11 هزار یونانی صف‌آرایی کرده‌اند.
يونانی ها به سارد كه جزوی از امپراتوری پارس است، يورش برده و شهر را به آتش كشيده‌اند. داريوش‌شاه برای گوشمالی يونانی ها سپاهی را روانه‌ی يونان كرده كه برپايه‌ي نوشته‌هاي «هرودوت يونانی»، ٢٠٠هزار سرباز به فرماندهي «داتيس» و «آرتافرن»، روانه‌ی يونان می شوند.
سپاه ١١ هزار نفري يونان به فرماندهی «كالی ماک» در برابر ايرانيان می ايستند.
چنين آمده كه بخشی از گروه اعزامی(1٠ هزار نفر(:‌به‌ایوربام)) زیر فرمان «داتیس» در دشت‌های ماراتن اردو زد. نیروهای آتنی در برابر ایرانی‌ها در حالت حمله بودند اما جنگی رخ نداد. پس از چند روز به نیروهای اعزامی دستور داده شد که سوار کشتی شوند و به آتن بروند. آنگاه که بخشی از نیروهای ایرانی کاسته شد، جنگ درگرفت. در این میان ایرانیان، به فرمان داتیس به‌سوی ساحل، واپس، نشستند.
«هرودوت» در جایی از نوشته‌هایش به خیانت یکی از سربازان یونانی اشاره دارد و چنین می‌نویسد که سربازی یونانی در بلندترین جای جزیره‌ی «آت‌تیک» با بالا بردن سپر خود، ارتش ایران را از خالی‌بودن آتن از سربازان یونانی باخبر می‌کند.
با در کنار هم نهادن همه‌ی اینها، آناني كه مي‌انديشند و كوركورانه چيزي را باور ندارند، خواهند دریافت که صف‌آرایی ایرانیان در «ماراتن»، تنها برای خالی‌کردن آتن از سربازان یونانی انجام شده است و واپس‌نشیی‌(:عقب‌نشینی) بخشي از ارتش ایران از دشت ماراتن به‌سوی ساحل نه تنها نشان شکست پارسیان از یونانی‌ها نیست بلکه خبر از یک مانور حساب‌شده‌ی نظامی دارد.
ارتش ایران برای گشودن دروازه‌های آتن راهی شده بود. هنگامی‌که بخش دوم ارتش ایران که بخش اصلی را نیز تشکیل می‌دادند با فرماندهی «آرتافرن» در حال نزدیک‌شدن به ساحل آتن بودند، ارتش یونان به آتن رسیده بود. ارتش ایران با دیدن یونانی‌ها در آتن، دریافت که دیر رسیده است، از همین رو «آرتافرن» از پیاده کردن نیروهای ایران خودداری کرد. در این نبرد ایرانی‌ها، قرار بود آتن را بدون جنگ و خونریزی بگیرند، یک نقشه‌ي جنگي كاملا برنامه‌ریزی شده كه در آن قرار نبود خوني ريخته شود و البته كه فرماندهان با درايت داريوش آنگاه كه ديدند كه اين نقشه‌اي نيست كه در آغاز برنامه‌ريزي كرده‌اند، با در نظر گرفتن ريسك موجود از ادامه‌ي‌حمله خودداري كردند.
برپایه‌ی نوشته‌ی «هرودوت» در پایان این نبرد ایرانی‌ها، 6400 سرباز و هفت کشتی خود را از دست دادند در حالی‌که از یونانی‌ها تنها 192 نفر کشته شدند که «کالی‌ماک» نیز یکی از کشته‌شدگان بود. «هرودوت» نبرد ماراتن را شکستی بزرگ برای پارسیان، ترسیم می‌کند و پس از او دیگر رویدادنگاران یونانی، شاخ و برگ‌های دیگری بر داستان «هرودوت» می‌افزایند.
نی‌بور(Niebuhr) درباره‌ی این نبرد چنین نگاشته است: «نوشته‌های یونانی‌ها درباره‌ی نبرد ماراتن و جنگ‌های دیگر ایران با یونان به شعر و افسانه‌گویی و داستان‌سرایی از تاریخ‌نویسی شبیه‌تر است. آن‌چه به نظر می‌رسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است. بدین معنا چون «داتیس»، فرمانده سپاه ایران، متوجه شد که میدان عمل و باریک بودن عرض میدان نبرد، مانع کاربرد سواره نظام است، ناچارشد که فرمان عقب‌نشینی صادر کند. «هرودوت» صدور فرمان عقب‌نشینی را به منزله‌ی شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است.»
ناپلئون بناپارت نیز که نبردهای ایران را برپایه‌ی نوشته‌های هرودوت و دیگر یونانیان خوانده، در یادداشت‌هایش آورده که: «درباره‌ی پیروزی‌هایی که یونانی‌ها به‌خود نسبت می‌دهند نباید فراموش کرد که این گفته‌ها همه از یونانی‌ها است و گزافه‌گویی و لاف‌زنی آنها نیز مسلم است.»
اما شاید جالب باشد که نظر علمی‌پژوهشی «هانس‌ولبروک»، رخدادنگار آلمانی را هم بدانید. او در این‌باره می‌نویسد: «ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده‌ي سنگین‌اسلحه ترکیب شده بود که توان مانور آن محدود به تغییر مکان به‌طور بطئی به‌سوی جلو بود. «هرودوت» نوشته است که یونانی‌ها با یورش و پیشروی 4800  قدم در میانه‌ی دشت ماراتن و خردکردن مرکز جبهه‌ی ایرانیان، پیروز شدند. در حالی‌که این‌کار از نظر فیزیکی غیرممکن است.
طبق آیین‌نامه‌های «نظامی مشق صف جمع ارتش آلمان»، سرباز با تجهیزات کامل می‌تواند تنها در دقیقه 1080 تا 1150 گام بدود. جنگ‌افزار آتنی‌ها از سربازان کنونی آلمان سبک‌تر نبوده و دو ایراد کلی هم داشتند. یکی این‌که آنان سربازان حرفه‌ای نبودند بلکه مردمان غیرنظامی بودند و دیگر این‌که سن بیشتر آنها از حدمجاز در ارتش‌های نوین تجاوز نمی‌کرد.»
از دیدگاه «ولبروک»، آشکار است که نبرد ماراتن در خود دشت ماراتن رخ نداده است بلکه در جایی بوده که بلندی‌ها و جنگل، یونانی‌ها را از محاصره‌شدن در امان داشته است.
ولبروک در پایان چنین می‌نویسد: «دشت ماراتن به اندازه‌ای کوچک است که نزدیک به 50 سال پیش هنگامی‌که یک افسر ستاد ارتش آلمان هنگامی‌که از آنجا بازدید کرد با شگفتی نوشت که این دشت برای یک تیپ آلمانی نیز جای کافی برای انجام تمرینات ندارد.»
باوجود همه‌ی آن‌چه آمد، باختری‌ها(:غربی‌ها) آنچنان یاد این نبرد خيالي را گرامی می‌دارند که نام یکی از ورزش‌های دو‌و‌میدانی المپیک را ماراتن نهاده‌اند. باختری‌ها، پس از گذشت دوهزار‌و‌اندي سال آنچنان اين نبرد را بزرگ، نشان مي‌دهند كه جاي شگفتي است.
مرتضا ثاقب‌فر، نويسنده، ترزبان(:مترجم) و پژوهشگر ايراني كه در زمينه‌ي هخامنشيان كارهاي بسياري از او به بازار كتاب آمده درباره‌ي اين بزرگنمايي باختر‌زميني‌ها، گفت: «اين بزرگنمايي‌ها در زمان خودش، كاربرد داشته‌است يعني هرودوت با اين كار تلاش كرده براي ملتش تاريخ بسازد و براي هم‌ميهنانش غرور. اما چرا هنوز باختري‌ها به اين افسانه‌ي ايدئولوژيك، احساس نياز مي‌كنند، جاي بسي شگفتي دارد.»
به باور «ثاقب‌فر» بايد در اين باره بيشتر انديشيد. شايد همه‌ي آنهايي كه به چنين افسانه‌اي خود را آويزان كرده‌اند، از ناسيوناليسم ايراني، در هراسند.
ثاقب‌فر گفت: «از ميان همه‌ي تمدن‌هاي كهني كه در خاورميانه مي‌زيسته‌اند، تنها ايران است كه برجاي مانده‌است. ايران تمدني است كه همه‌ي هجوم‌هاي تاريخي را كنار زده و هنوز پابرجا اسيتاده است، آگاهي ملي ما هنوز زنده است و به گمان من،‌ باخترزميني‌ها از همين مي‌ترسند و جنگ‌هايي چون ماراتن و سالاميس چيزي جز دست‌آويز برايشان، نيست.»





تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:ماراتون,ماراتن,داتیس,آرتافرن,فرن,کالی ماک,گوشمالی,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی