به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


DSC00695.JPG (448×314)

ایرج قادری کارگردان بازیگر و تهیه کننده سینمای ایران در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.

به گزارش خبرآنلاین، این بازیگر سینما سال ۱۳۱۴ در تهران به دنیا آمده بود، شامگاه شنبه ۱۶ اردیبهشت درگذشت.

ایرج قادری کارگردان بازیگر و تهیه کننده سینمای ایران در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.


او در سال های اخیر با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد و از فروردین سالجاری در بیمارستان مهراد تهران بستری بود.

طی هفته های گذشته این کارگردان به کما رفته بود از چند روز پیش ملاقات با او ممنوع شده بود.

او که تحصیلاتش را در رشته پزشکی و داروسازی ناتمام گذشته بود، سال ۱۳۳۴ برای نخستین بار در فیلم «چهار راه حوادث» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان بازی کرد.

قادری طی سال های فعالیتش در بیش از ۷۰ فیلم به عنوان بازیگر مقابل دوربین رفت.  در کارنامه کاری او کارگردانی بیش از ۴۰ فیلم سینمایی نیز دیده می شود.

آخرین فیلم این کارگردان «شبکه» نام داشت که همچنان در انتظار نوبت اکران است.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 داستان مادر شوهر

 


  دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
  سرانجام یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
  داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
  دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
  هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
  داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.




تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:مادرشوهر,داروساز,داروسازی,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی