به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


انوشیروان و آوازه ی دادگری جهانیش



  نگار پاكدل :

  انوشیروان پسر قباد ساسانی، پس از مرگ پدر بر اورنگ شاهنشاهی ایران تکیه زد. وی به دادگری پرآوازه بود و یکی از  خوشنام ترین پادشاهان دودمان ساسانی.
 فردوسی بزرگ درباره‌ي به تخت نشستن او می فرماید:
چو کسرا نشست از بر گاه نو/همی خواندندی ورا شاه نو
به شاهی بر او خواندند آفرین/به فرمان او شد زمان و زمین
جهان تازه شد از سر گاه اوی/ابا گرگ و میش آب خوردی بجوی
بگفتند کان شاه جاوید باد/فرش برتر از فر جمشید باد
ز بس خوبی و داد و آیین اوی/وزان نامور دانش و دین اوی
ورا نام کردند نوشیروان/ که مهرش جوان بود و دولت جوان
انوشیروان دانشگاه گندی شاپور را با کمک و همیاری وزیر خردمندش بزرگمهر به اوج شکوهمندی رسانید، وی آن چنان به دانش دوستی شهره بود که هنگامی که مدرسه‌ی آتن در سال 529 ميلادی بسته شد، شمار زیادی از فيلسوفان يونانی به گندی‌شاپور آمدند و به پژوهش‌های خود ادامه دادند و هنگامی که خواستند به ميهن خود بازگردند، انوشيروان در پيمان‌نامه‌ ای با امپراتور روم شرقی خواستار امنیت آنان شد.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

داستان‌های ادبی کلاسیک 1

 

داستان بزرگمهر با خسرو انوشیروان

 



سورنا لطفی نیا :

 روزگاری داستان جایگاهی بس بالاتر از امروز در میان مردم داشت. همگان چه پیر و چه جوان، هم گفتن و هم شنیدن داستان را دوست داشتند. بزرگترها می گفتند و كوچكترها می‌شنیدند. شب‌ها، كودكان بی‌آنكه خود را به‌جای قهرمان داستان مادرهایشان بگذارند، به خواب نمی‌رفتند.كمتر پدر و مادری پیدا می‌شد كه چندین داستان را از بر نباشد. گویا شب‌های دراز گذشتگان، بی‌روشنایی چراغ داستان، راهی‌ به روز نمی‌برد. اما امروز، داستان از آن جایگاه‌اش كمی پایین آمده‌است.

امرداد برآن است كه برای پیوند هرچه بیشتر خوانندگانش با داستان، در هر شماره، یك یا دو داستان برگزیده از كتاب‌هایی چون كَلیله‌ودَ‏‏ًٌٌٍَُُ‏ََمَنه، مرزبان نامه و قابوس نامه را به گونه‌ایی كوتاه و روان ارایه دهد. امیدواریم كه خوانندگان را خوش آید.

«مرزبان نامه» نوشته‌ایست پندآموز، دربرگیرنده‌ی ٩ فصل، كه آن را «مرزبان بن رستم شروین» از شاهزادگان تبرستان، درسال‌های پایانی سده‌ی چهارم هجری مهی(:قمری) نوشته است. این كتاب را «سعدالدین وراوینی» در سال‌های نخست سده‌ی هفتم مهی، تصحیح كرده است:

 آورده‌اند كه، بزرگمهر، همیشه شبگیر(:پگاه) به پیشگاه خسرو انوشیروان دادگر می‌رفت و به او می گفت: «شب‌خیز باش تا كامروا باشی.» این گفته‌ی بزرگمهر چندان به پسند خسرو نمی‌آمد، و آن را چون سرزنشی می‌پنداشت. از این‌رو خسرو یك روز چاكران را دستور داد تا هنگام پگاه كه بزرگمهر به دربار می‌آید، راه را بر او بسته و جامه‌ی او بستانند. پس چاكران با بزرگمهر چنانكه خسرو دستور داده بود كردند.بزرگمهر,خسرو انوشیروان,سورنا لطفی نیا,انوشیروان,,

ارسال توسط سورنا

داستان کوتاه : انوشیروان دادگر و پیرزن

سخن روز :  برای اینکه پیش روی قاضی نایستی، پشت سر قانون راه برو...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی